علی نوری- روزنامه همدلی ۲۱ آبان۱۴۰۱درک دلایل بروز اعتراضات دو ماهه اخیر جامعه ایران نیازمند شناخت ماهیت و بسترهای اجتماعی زمینهساز آن است. این دوره از اعتراضات از برخورد گشت ارشاد با یک زن آغاز شد. هرچند عوامل مهمتری در ادامه و گسترش اعتراضات نقش ایفا کردند، اما توجه به سرمنشا و شعار اصلی معترضان (زن، زندگی، آزادی) نشان میدهد که جایگاه و نقش زنان و مطالبات اجتماعی آنها اهمیت بهسزایی دارد. زنان در دهههای اخیر با تلاش و کوشش فراوان توانستهاند جایگاه مهمی در کسب علم و دانش و توانمندسازی خود کسب کنند. جامعه باید متناسب با این تلاشها و موفقیتها، به زنان پاداش میداد؛ این پاداش میتوانست به صورت ایجاد فرصتهای اشتغال و مشارکت اجتماعی اتفاق بیفتد. در واقع ساختارهای اجتماعی نتوانستهاند پابهپای رشد زنان، تغییرات لازم را در خود ایجاد کنند و این موضوع سبب شده تا زنان نتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند. به نظر میرسد خواسته امروز زنان جامعه ایران، امکان نقشآفرینی و حضور متناسب با توانمندیها در جامعه است که خواسته کاملا منطقی و درستی است، اما نظام سیاسی و ساختارهای آن به دلیل درک نادرست از شرایط و تغییرات اجتماعی در عرصه داخلی و بینالمللی، نتوانسته است در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی نظیر ایجاد شغل، تامین فرصتهای برابر و رفع موانع حضور زنان در جامعه اقدام متناسب انجام دهد و برعکس، با عملکرد نامناسب در طرحهایی مانند عفاف و حجاب جهت دخالت در عرصه مهم و حساس فرهنگ، ناشیانه عمل کرده است. موضوع پوشش در همه جوامع یک امر فرهنگی است؛ یعنی هر جامعه یا هر منطقهای متناسب با گذشته تاریخی و آداب و رسوم خود، نوع خاصی از پوشش را برمیگزیند. این تفاوت در نوع پوشش را میتوان در اقوام , ...ادامه مطلب
تبیین جامعه شناختی شعارهای رکیکسرمقاله روزنامه همدلی 21 آذر1401علی نوری/ جامعه شناس از آغاز جنبش اجتماعی کنونی که با فوت خانم مهسا امینی آغاز شد، در کنار اتفاقات و حوادثی که هر یک نیازمند تحلیل و بررسی دقیق صاحب نظران مربوطه است، موضوعی که ذهن بسیاری از شهروندان و شاید عموم جامعه را به خود مشغول کرده است، استفاده از ادبیات سخیف و شعارهای رکیک و منافی ارزش هاست. در جامعه ایران با توجه به سوابق تاریخی، فرهنگی و تمدنی استفاده از این کلمات حتی در بین جمع های بسیار کوچک رایج نبوده و همواره به عنوان یک تابو با امتناع مواجه بوده است. اکنون چه اتفاقی رخ داده که در فضاهای عمومی، دیوار نوشته ها و شبکه های اجتماعی این کلمات به راحتی منتشر می شوند؟ چرا آن حساسیت های ارزشی و هنجاری مانع انتشار این شعارها نمی شوند؟ به نظر می رسد دلیل این وضع کنونی، اتفاقی است که در دو دهه اخیر در بخش نخبگانی جامعه رخ داده است؛ در دهه های هشتاد و نود خورشیدی، خشونت کلامی و نقد غیرمنصفانه و به دور از واقعیت در بین نخبگان سیاسی و حتی در جامعه علمی ایران به شدت رشد و گسترش پیدا کرد. نگاهی به مناظره بین کاندیداهای انتخابات و فضای مطبوعاتی و رسانه ای در این دو دهه صحت این ادعا را روشن می کند. نخبگان جامعه بی محابا به هم تاختند و از الفاظ ناروا و مغایر با ارزش های جامعه علیه یکدیگر استفاده کردند، البته آنان که در قدرت دست بالاتری داشتند، صدایشان بلندتر بود و سهم شان نیز در رواج این انحطاط اخلاقی بیش تر است. به قدری نخبگان جامعه و صاحب نظرانی که باید به عنوان نیروهای میانجی در حوادث و بحران ها مرجعی برای گذار جامعه از یک بحران باشند، به هم تاختند و اعتبار همدیگر را خدشه دار کردند که در شرایط کنونی، مردم نمی توانن, ...ادامه مطلب
آسیب های اجتماعی در یک دهه گذشته، به ویژه در سال های اخیر گسترش بسیار زیادی پیدا کرده و می توان گفت حیات اجتماعی جامعه را تهدید می کند. رویکرد ما شناخت عینی و واقعی از مسائل و آسیب های اجتماعی جامعه ایران و ارائه راهکارهای کاربردی و عملی به مدیران اجرایی است. لذا کوشش می شود از تئوری پردازی صرف پرهیز شود و مطالب مبتنی بر واقعیات و مسائل جامعه ایران عرضه شود. درباره دلایل و عوامل به وجود آورنده آسیب های اجتماعی در ایران لازم است به مسیرمنطقی زیر توجه شود. آسیب اجتماعی به معنای آسیب دیدن بخش هایی از جامعه است؛ همان گونه که وقتی قسمتی از بدن یک فرد دچار عارضه می شود کارایی فرد را کاهش می دهد؛ در جامعه نیز زمانی که عده ای از افراد درگیر آسیب هایی مانند اعتیاد، طلاق، حاشیه نشینی، بی اعتمادی، پرخاشگری، فساد، خودکشی و بی خانمانی می شوند، آن جامعه به آسیب اجتماعی دچار شده و کارایی خود را برای توسعه مادی و معنوی و رفاه شهروندان از دست می دهد. آنچه اهمیت دارد بررسی دلایل و عوامل به وجود آورنده این آسیب ها و شناخت آنهاست، زیرا تنها در این صورت است که می توان برای از بین بردن آنها برنامه ریزی و اقدام کرد. جامعه دارای اجزاء مختلفی است و هر جزء به دنبال برآورده کردن بخشی از نیازهای جمعی است. جامعه را می توان به چهارخرده نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تقسیم کرد؛ درباره نظام اقتصادی می توان گفت: عملکرد اقتصاد باید چنان باشد که همه افراد و گروههای اجتماعی از سطح مطلوب مادی برخوردار باشند و برخوردار نبودن گروههای زیادی از جامعه از مایحتاج زندگی نشانه اختلال و ناکارآمدی نظام اقتصادی است. در جامعه ایران، در دهه اخیر شاهد افزایش شکاف طبقاتی و به تبع آن افزایش فقرا در مقاب, ...ادامه مطلب